نویسنده: دکتر شاهرخ امیری




 

به چه اختلالاتی اختلالات خوردن گفته می شود؟

اختلالاتی که در آن ها فرد رفتارهای غیرطبیعی خوردن را به نمایش می گذارد«اختلالات غذاخوردن» می گویند. افراد مبتلا به این اختلالات ممکن است کم تر از اندازه یا بیش تر از اندازه غذا بخورند و مشغله ی ذهنی اصلی آن ها غذا خوردن، وزن و تصویر بدنی شان باشد. دو نوع اصلی اختلالات خوردن، بی اشتهایی روانی و پرخوری روانی است که هر دو مورد بین دختران نوجوان به مراتب شایع تر از پسران است-(90 تا 95) درصد از آن ها را دختران نوجوان تشکیل می دهند. جدی ترین اختلال خوردن، بی اشتهایی عصبی است، مشخصه ی اصلی این اختلال ترس و هراس نوجوانان از چاق شدن است، لذا به صورت عمدی به خودشان گرسنگی می دهند و مصرف غذای خود را محدود می کنند تا از وزن بدن شان بکاهند، اکثر رفتارهای غیرعادیِ معطوف به کاهش وزن، در خفا صورت می گیرد، این ها از غذاخوردن با اعضای خانواده یا در مکان های عمومی پرهیز می کنند، مواد غذایی خود را شدیداً محدود می کنند، به خصوص از مواد قندی و چربی استفاده نمی کنند. برخی از آن ها قادر به کنترل کردن محدودیت غذا خوردن خود نیستند و دوره های پرخوری دارند که برای کاهش وزن از مسهل ها و حتی مدرها استفاده می کنند، و برخی نیز برنامه ی ورزشی سنگین نظیر دوچرخه سواری، دویدن و... برای خود تدارک می بینند. در برخی مواقع برای کاستن از وزن خود بلافاصله بعد از خوردن غذا استفراغ می کنند.
وزن مبتلایان به بی اشتهایی روانی به دلیل اجتناب کردن از غذا خوردن به طور قابل ملاحظه ای کاهش می یابد، ولی در اوایل نوجوانی بی اشتهایی روانی می تواند بدون سابقه ی کاهش وزن وجود داشته باشد، در عوض فرد در طول دوران رشد وزن مورد انتظار را به دست نمی آورد. (وزنش بالا نمی رود).
معمولاً نوجوانانی که با اختلال بی اشتهایی روانی رو به رو هستند، تصویر ذهنی غلطی از بدن خود دارند و با وجود شواهد عینی متناسب بودن وزن، احساس چاقی می کنند و هر چه قدر پدر و مادر می خواهند آن ها را قانع و غیرمنطقی بودن باورشان را گوش زد کنند آن ها قبول نمی کنند و هم چنان فکر می کنند که اضافه وزن دارند و هرچه وزن شان کم می شود، باز هم می خواهند به کم کردن وزن بیش تر ادامه بدهند و برای آن ها زندگی یعنی کنترل کردن وزن. هرچه وزن این ها کم تر شود وضعیت بحرانی تر می شود، سلامت جسمی آن ها به خطر می افتد، دچار کم خونی، کم خوابی، افت فشار خون، کاهش ضربان قلب، خشک شدن پوست بدن، ریزش موها، قطع قاعدگی و افسردگی می شوند و در موارد شدید حتی متأسفانه منجر به مرگ نوجوان می شود.
در پرخوری عصبی فرد تا می تواند غذا می خورد، و بر روی خوردن خود کنترل ندارد. بیش تر غذاهای پرکالری نظیر شیرینی، کیک یا کلوچه می خورد. در یک زمان محدود ( مثلاً دو ساعت) مقدار بیش تری از آن چه مردم عادی در وضعیت مشابه و در مدت زمان برابر می خورند، می خورد، این کار معمولاً در خلوت و به تنهایی صورت می گیرد و فرد اغلب بر روی رفتار خود کنترلی ندارد. وقتی بیمار سیر می شود و دیگر نمی تواند بخورد، از خودش بدش می آید، از کار خود پشیمان می شود و به دلیل احساس گناه و ترس از چاقی، رفتارهای جبرانی برای پیش گیری از بالا رفتن وزن انجام می دهد. اغلب این ها به عمد استفراغ می کنند، استفراغ معمولاً با داخل کردن انگشت در حلق ایجاد می شود، هر چند عده ای از بیماران خود به خود می توانند استفراغ کنند. استفراغ کردن موجب احساس راحتی در شکم می شود و احساس نفخ را از بین می برد و موجب می شود که شخص بدون ترس از افزایش وزن به پرخوری ادامه دهد.
سایر رفتارهای جبرانی که این ها برای پیش گیری از بالا رفتن وزن شان انجام می دهند نظیر سوءاستفاده از ملین ها، روزه گرفتن و رژیم های سخت، و ورزش بیش از اندازه و سنگین است.
مبتلایان به پرخوری عصبی نگرش های غلط در مورد شکل بدن و وزن خود دارند، نگران ظاهر بدن خود هستند و این که در نظر دیگران چه طور جلوه می کنند و مثل بی اشتهایی عصبی با مشغله ی ذهنی وزن زیاد رو به رو هستند، اغلب مبتلایان به پرخوری عصبی وزن طبیعی دارند، هر چند ممکن است بعضی از آن ها لاغرتر یا چاق تر از حد طبیعی باشند. استفراغ های پشت سر هم، موجب عدم تعادل الکترولیتی(به هم خوردن میزان املاح بدن مثل کاهش پتاسیم بدن) در بدن آن ها می شود و ممکن است آن ها به اختلالات گوارشی مبتلا شوند، حتی خطر پارگی مری و معده وجود دارد.

چرا نوجوانان دچار اختلالات خوردن می شوند؟

مشغله ی ذهنی اصلی نوجوانان خصوصاً در اوایل نوجوانی، بدن شان است. برخی از آن ها با تغییرات بدنی ای که به دنبال بلوغ ایجاد می شود خوب کنار نمی آیند و احساس خوبی در مورد این تغییرات ایجاد شده ندارند و می خواهند برخی از جنبه های بدنی خود نظیر وزن را تغییر بدهند، به ویژه دخترها بیش از پسرها احتمال دارد با تغییرات بدنی خود مشکل داشته باشند. یکی از مراحل طبیعی بلوغ دختران افزایش چربی های بدن است که غالباً موجب نارضایتی آن ها از بدن شان و نگران شدن آن ها در مورد وزن شان می شود. این بالا رفتن وزن بدن نیست که مشکلات نوجوانان را در غذا خوردن پیش بینی می کند، بلکه تصور نوجوانان در مورد وزن شان اهمیت دارد. نوجوانانی که از خود تصویر بدنی نادرستی دارند در معرض اختلالات خوردن هستند. عوامل فرهنگی و اجتماعی نیز بسیار مهم است. تأکید جامعه بر لاغری و ورزش موضوع مهمی است، به ویژه در جوامع صنعتی به شدت در مورد لاغر بودن به عنوان شاخص زیبایی و محبوبیت تأکید می شود و این پیام از طریق تلویزیون، فیلم ها، سریال ها، جشنواره های مد روز، نمایش نامه ها و مجلات مختلف به نوجوانان می رسد و آن ها را به کنترل کردن وزن تشویق می کند. این فشارها بر دختران نوجوان بیش تر از پسران است، چون پسرها برخلاف دخترها می خواهند درشت و عضلانی باشند، لذا اختلالات خوردن در دخترها به مراتب شایع تر از پسرهاست.
نوجوان هایی که با اختلالات خوردن رو به رو می شوند اغلب کمال گرا هستند و می خواهند همه ی کارهای شان را درست انجام دهند، سعی می کنند انتظارات مدرسه و خانواده را فراهم کنند و تلاش می کنند که هم در این فعالیت ها و هم در روابط با دیگران موفق باشند. ممکن است پدر و مادر ارزش قابل ملاحظه ای برای لاغری در نظر بگیرند، به ویژه وقتی یکی از والدین چاق است روی لاغری تأکید می کند، و لذا نوجوان ها برای خشنود کردن پدر و مادرشان می کوشند تا حد امکان از وزن بدن خود بکاهند تا والدین خود را راضی کنند.
بین اختلالات خوردن و عزت نفس نوجوانان نیز رابطه وجود دارد. قسمت مثبت عزت نفس نوجوانان به تصویر بدنی آنان بستگی دارد.
بین جذابیت بدنی و عزت نفس زیاد و نارضایتی از بدن خود و عزت نفس کم رابطه وجود دارد. وقتی نوجوان ها میزان مصرف مواد غذایی خود را محدود می کنند و از وزن بدن شان کاسته می شود، به احساسی از اعتماد به نفس می رسند و احساس می کنند سررشته ی امور زندگی خود را در دست دارند.
در مبتلایان به مشکلات خوردن، تعارضات خانوادگی زیاد است. در این خانواده ها سطوح بالاتری از خصومت، آشفتگی و انزوا و سطوح پایین تری از حمایت و هم دلی وجود دارد، نوجوانان مبتلا به اختلال شدید خوردن توجه را از روابط پر تنش والدین دور می کنند، چنین خانواده هایی که مشکلات حل نشده ای دارند، ممکن است کنترل غذا خوردن و وزن فرزندان خود را به عنوان محملی برای گریز از موقعیت شان قرار دهند و با این کار خود باعث افزایش تعارضات درونی نوجوانان شوند که نتیجه ی آن شدیدتر شدن و تداوم اختلالات خوردن در آن هاست.
تلاش برای کسب هویت و استقلال طلبی نیز به عنوان دلیلی برای اختلالات خوردن به ویژه بی اشتهایی عصبی مطرح شده است، چون این نوجوان ها فاقد احساس مستقل بودن هستند و احساس می کنند که جسم آن ها به نوعی تحت کنترل پدر و مادرشان است و از سوی والدین استثمار شده اند. امتناع از خوردن و گرسنگی کشیدن ممکن است تلاشی برای کسب هویت و استقلال طلبی در آن ها باشد.
عوامل ژنتیکی و زیست شناختی نیز در علت این اختلالات نقش مهمی دارند. هم چنین این اختلالات در نوجوانان افسرده با شیوع بالایی مشاهده می شوند،‌ به ویژه رابطه ی نزدیکی بین بی اشتهایی عصبی و افسردگی هست.

والدین باید با نوجوانان مبتلا به اختلالات خوردن چه برخوردی داشته باشند؟

اولین کاری که از والدین انتظار می رود شناخت اختلالات خوردن است، باید در این زمینه اطلاعات کافی به دست آورند و به موقع از ایجاد اختلالات خوردن پیش گیری کنند. والدین توجه داشته باشند که نگرانی از افزایش وزن در نوجوانان(به ویژه دختران) یک امر عادی است و نوجوانان اغلب با شرکت در برنامه های ورزشی و پیروی از الگوی خاص غذایی سعی می کنند جذابیت خود را افزایش دهند و مقبول هم سالان باشند، منتها اگر این تمایل نوجوانان به نگرانی بیش از حد و وسواس گونه در مورد وزن و شکل بدن منجر شود و سایر علایم اختلالات خوردن ظاهر شود، والدین باید مداخله کنند.
در پیش گیری، اولین مسئله آشنا کردن نوجوان با تغذیه ی سالم و عادات تغذیه ای مناسب است. باید از آن ها خواسته شود از برنامه ی غذایی سالم پیروی کنند نه این که رژیم غذایی بگیرند. رژیم غذایی می تواند زمینه ساز شروع اختلالات خوردن باشد.
اعتماد به نفس نوجوان خود را بالا ببرید، خودپذیری آن ها را تقویت کنید، به این مسئله توجه داشته باشید که نوجوان ها نسبت به بدن خود حساس هستند، به ویژه مسئله ی مهم برای اغلب نوجوانان رفتار و گفتار والدین آن هاست، بنابراین در مورد وزن و شکل بدن آن ها انتقاد نکنید و آن ها را همان طوری که هستند قبول کنید و با دیگر هم سالان مقایسه نکنید و به آنان این احساس را بدهید که ارزش آن ها به وزن شان نیست، به ویژه به ویژگی های شخصیتی آن ها اشاره کنید و به این ویژگی های بها بدهید.
والدین هم چنین باید مراقب رفتار خود باشند و بدانند آن ها الگوی فرزندان شان هستند، پس اگر والدین خودشان در زمینه ی وزن شان خیلی حساس باشند و رفتارهای افراطی در زمینه ی کنترل وزن نشان بدهند فرزندان آن ها را الگو قرار می دهند و در خطر اختلالات خوردن قرار خواهند گرفت.
با نوجوانان در مورد تبلیغات رسانه ها در مورد وزن و شکل بدن صحبت کنید و به آن ها بگویید مدل ها ساختار ژنتیکی لاغرتر و بلندتر دارند و اکثریت مردم مثل آن ها نیستند و آن ها بون این که مثل این مدل ها باشند نیز جذاب هستند.
خطر اختلالات خوردن را به نوجوان ها گوش زد کنید، در مورد تأثیرات جسمی و روانی کاهش وزن و گرسنگی به نوجوانان آموزش بدهید.
هم چنین والدین باید با محیط هایی که نوجوانان با آن ها رابطه دارند، در ارتباط باشند و مراقب باشند که فعالیت های محدودکننده ی افزایش وزن از طریق مربی ورزش و دیگران به صورت ناخواسته زمینه ساز اختلالات خوردن در نوجوان آن ها نشود.
انجام دادن فعالیت های ورزشی را به عنوان رفتاری تفریحی مورد تشویق قرار دهید، چون این فعالیت ها می تواند در ایجاد مهارت ها و بالا بردن اعتماد به نفس بدون حساس بودن به ظاهر بدن کمک کند.
والدین اگر علایم اختلالات خوردن را در نوجوان شان مشاهده کردند باید به فکر درمان او باشند و او را به پزشک ببرند. در مورد درمان آن ها تأخیر جایز نیست. نشان داده شده است که درمان هرچه زودتر شروع شود، احتمال موفقیت زیادتر است، پس نباید منتظر بمانید که فرزندتان وزن کم کند و بعد اقدام کنید. گاهی درمان، مستلزم بستری کردن نوجوان است- به ویژه در موارد سوءتغذیه و کاهش شدید وزن بدن، امتناع کردن کامل از دریافت غذا، ناپایداری های فیزیولوژیکی (الکتروسیتی) و مواردی که پزشک تشخیص می دهد. معمولاً خود نوجوان ها از بستری شدن امتناع می کنند، در چنین مواردی والدین باید همکاری بیش تری با پزشک و تیم درمانی داشته باشند و احیاناً تسلیم التماس های نوجوانان خود شوند و به موقع نسبت به بستری آن ها اقدام کنند.
منبع مقاله :
امیری، شاهرخ؛ (1389)، مشکلات نوجوانان(راهنمای والدین برای رفتار با نوجوانان)، تهران، نشر قطره